شهید سید مهدی چاوشی

شهید سید مهدی چاوشی
نام پدر : سید مصطفی
تاریخ تولد : 1345
محل تولد : مسجد سلیمان
تاریخ شهادت: 1362/08/13
سن : 17 سال
وضعیت تاهل : مجرد
محل شهادت: مریوان
عملیات: والفجر4
نحوه شهادت: اصابت ترکش به سر
شغل: محصل
رده اعزام کننده : بسیج
یگان خدمتی: لشکر قمر بنی هاشم
آخرین مسئولیت شهید : رزمنده
محل خاکسپاری : زرین شهر
شهید سید مهدی چاوشی در سال ۱۳۴۵ در شهر مسجد سلیمان دیده به جهان گشود، بعد از شش سالگی به زرین شهر منتقل شدند و تحصیل خود را در زرین شهر اصفهان آغاز کرد و بعد از انقلاب عضو بسیج شده و به جبهه اعزام گردید. در عملیات آزادسازی خرمشهر شرکت کرد و پس از آن در عملیات والفجر ۴ در سال ۱۳۶۲ در منطقه مریوان شربت شهادت را نوشید و به معبود خویش پیوست هم اکنون مزار این شهید در گلستان شهدای زرین شهر واقع میباشد.
شادی روح شهید صلوات.
بسم الله الرحمن الرحیم
ولئن قتلهم فی سبیل الله واومتم لمغفره من الله ورحمه خیر ومما یجمعون.
اگر شما درراه خدا کشته شوید یا بمیرید هر آینه مغفرت ورحمت خدا برای
شما خواهد بود ورحمت ومغفرت خدا برای شما بهتر است از انچه در دنیا برا خود
اندوخته اید.
با درود فراوان بر فرمانده کل جبهه های نبرد امام زمان وبا سلام
برنائب برحقش خمینی کبیر وبا درود وفراوان برامت شهید پرور ومقام ایران.
این جانب سید مهدی هاشمی فرزند سید مصطفی اکنوت که توفیق یافته ام
برای نبرد با صدامیان کافر بعثی به جبهه حق علیه باطل عازم شده ام. با آگاهی تأمل
وبصیرت کلی نسبت به مسئله پا به این راه نهادم وخیلی خوشحالم که به ندای هل من
ناصر ینصرنی آیا کسی هست که مرا یاری کند حسین زمان پاسخ مثبت داده ودین خدا را در
این موقعیت حساس یاری نموده ام. واکنون از شما بر ادران وخواهران تقاضا دارم که بی
تفاوت در مسائل نباشید. الان در این موقعیت حساس کفر با تمامی قوا در برابر این دین
الهی صف آرایی کرده است وبرشماست که به
جبهه بروید دین اسلام را یاری نمائید . از این رهبری امام پیروی کنید وچونکه امام
دلسوز ملت است واگر ما از این رهبری امام پیروی نکنیم مثل گذشته دچار عذاب الهی
خواهیم شد .برادران وخواهران از تفرقه بگر
یزید. ودست اتحاد وبرادری به هم بدهید تا مسائل را حل کنید حالا سخنی چند با
مسئولان محترم زرین شهر دارم.
ای برادران مسئول : با مردم خوش رفتار باشید از مقام پرستی بگریزید. اگر مردم را راضی نگه دارید دچار عذاب الهی نخواهید شد ویک حالت تواضع وفروتنی در خود بگیرید ما بین خودتان ومردم فرقی نگذارید که انشاء اله این طور نیست .
حالا سخنی با خانواده ام: پدرجان اولا من را حلال کن که نتوانستم وظایفم را نسبت به شما کامل انجام دهم. مادرجان حلالم کن چونکه زحمتهای فراوانی برایم کشیده ای و برای من گریه نکنید. چونکه دشمن خوشحال می شود. شما بر ای آن شهیدانی گریه کنید که مادر ندارند و حالا سخنی چند با دبیران ومسئولین محترم دبیرستان ابن سینا دارم: از تمامی آنها چون معلم من بوده اند تقاضای حلالیت دارم وامیدوارم که هدفتان که خداوند است را دنبال کنید ودانش آموزان خوبی تربیت کنید وازتمام بر ادران آن مدرسه حلالیت می طلبم مخصوصاً همکلاسیهایم وازتمامی دوستان وآشنایان حلالیت می طلبم. واز خانواده خودم هم حلالیت می طلبم وامیدوارم که مرا حلال کنید. ای دوستان به ریسمان الهی چنگ بزنید و جبهه های نور علیه ظلمت را خالی نگذارید که موجب عذاب الهی خواهید شد وای مردم شهید پرور به مسجد ها بروید وآن جا را پر کنید وتو دهنی به دشمن کافر بزنید . ولی سعی کنید که مسجد روح مادی نگیرد که ثوابی ندارد وپیرو روحانیت مبارز باشید واز آنها پشتیبانی کنید چونکه پشتیبانی از روحانیت مبارز یعنی پاسداری از دین مبین اسلام .
دیگر وقت گرامی برادران وخواهران را نمی گیرم. از همگی تقاضای حلالیت
دارم.
سید مهدی چاوشی 62/7/24