شهید علیرضا زردشت

شهید علیرضا زردشت
نام پدر : زین العابدین
تاریخ تولد : 1348/03/01
محل تولد : نی ریز فارس
تاریخ شهادت: 1365/12/10
سن : 18 سال
وضعیت تاهل : مجرد
محل شهادت: شلمچه
عملیات: کربلای۵
نحوه شهادت: اصابت ترکش به بدن
شغل: محصل
رده اعزام کننده : بسیج
یگان خدمتی: لشکر قمر بنی هاشم
آخرین مسئولیت شهید : رزمنده
محل خاکسپاری : زرین شهر
شهید علیرضا زردشت در شهر نی ریز فارس در یک خانواده متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکی و تحصیلات ابتدایی را در در همانجا گذراند و برای مقطع راهنمایی و دبیرستان به همراه خانواده به زرین شهر منتقل شدند در انقلاب در صحنههای انقلاب شرکت داشت و با شروع جنگ وارد بسیج شد و شب ها در کوچه و خیابان و مساجد نگهبانی می داد. باشروع جنگ تحمیلی از طریق بسیج چند بار به جبهه اعزام شد و در عملیات های کربلای ۴ و ۵ شرکت داشته و سرانجام در سال ۶۵ در منطقه شلمچه بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و پیکر پاکش در منطقه باقی ماند، اما در سال ۷۸ گروه تفحص پیکر مطهر شهید را شناسایی میکند و به زرین شهر برای خاکسپاری می فرستند.
شادی روح شهید صلوات.
««* بســـم اللـــه الرحمـــن الرحيـــم *»»
« الذين آمنوا و هاجروا و جاهدوا فى سبيل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجة عند الله و اولئك هم الفائزون »
آنانكه ايمان آوردند و از وطن هجرت گزيدند و در راه خدا با مال و جانشان جهاد كردند آنها را نزد خدا مقامبلندى است و آنان باالخصوص از رستگاران و سعادتمندان دو عالمند .
با سلام و درود بر مهدى موعود (عج) و نائب برحقش امام خمينى و خانواده هاى معظم شهداء وصيتنامه خود راآغاز مى كنم ، وصيتنامه را بدان علت ننوشتم كه بگويم در كجا و چقدر بدهكار و در فلان روز چه معصيتى كردم ،
بلكه بدان خاطر بود كه بگويم من هنگامى كه قدم در راه جبهه و جنگ گذاشتم از روى احساساتم نبود بلكه آن عشق كه مرا به اينجا كشاند .
پدر و مادر عزيزم مى خواهم بگويم كه براى من اشك نريزيد و گريه نكنيد اصلا فراموش كنيد كه فرزندى بنامعليرضا داشتيد نكند خداى ناكرده حرفى بزنيد كه موجب خوشحالى دشمنان اسلام شود .
برادران و خواهران عزيزم مرا حلال كنيد گرچه نتوانستم آنطور كه بايد و شايد به شما خوبى كنم اما مرا ببخشيد وهمچنينشماپدرومادرعزيزمفكرنكنيدكهمنمردهامگرچه جسمم در كنار شما نيست اما روح من در كنار شماست .
و اما سخنى چند با مردم عزيز و دوستان : اى مردم در هيچ موقعيتى امام و يارانش را تنها نگذاريد و بدانيد شماكه چند سال است كمك مى كنيد نكند خداى ناكرده دل امام را بشكنيد و اين را بدانيد كه كم كم به موقع ظهورحضرت مهدى (عج) نزديك مى شويم و سعى كنيد سرباز واقعى امام زمان باشيد اى مردم بدانيد كه دنيا ارزش ووفائى ندارد و از دودستگى ها بپرهيزيد زيرا كه براستى دشمنان با تفرقه اندازى بين خود شما از موقعيت سوء استفاده مىكنند نگذاريد دشمنان خدا و قرآنكهدرسعى مى باشند به اسلام و قرآن ضربه بزنند ، موفق شوند.
سخن ديگر من اين است كه به جبهه ها بيائيد اگر جنگ هم طول كشيد بايستيد اين جنگ براى ما يك نعمت بود وخداوند انشاءالله شما مردم عزيز را كه اينچنين در راه او جهاد و پيكار با جان و مال مى كنيد در بهشت در كنار امام حسين (ع) و ديگر انبياء محشور گرداند .
يكسال نماز و روزه بدهكارم و مبلغ 20 تومان به امير حسين بتوئى بدهيد و بگوئيد بجاى آن بستنى كه خورديم50 تومان به عليرضا سبكتكين بدهكارم .
پدر و مادر عزيزم براى من هيچ مراسمى نگيريد .
« والسلام »
مادر شهید:
علیرضا در دوران تحصیل شاگرد ممتاز بود و همیشه با نمرات عالی قبول می شد اما به دلیل اینکه وضع اقتصادی ما مطلوب نبود او هم هیچ انتظاری از ما نداشت ولی هرگاه می توانستیم هدیه برای او تهیه کنیم او میگفت برایم فلان کتاب را خریداری کنید، به مطالعه غیر درسی خیلی علاقه داشت.