شهید محمود ادیبی پور

شهید محمود ادیبی پور
نام پدر : تقی
تاریخ تولد : 1345/05/30
محل تولد : زرین شهر
تاریخ شهادت: 1364/11/21
سن : 19 سال
وضعیت تاهل : مجرد
محل شهادت: اروند رود
عملیات: والفجر8
نحوه شهادت: اصابت ترکش
شغل: محصل
رده اعزام کننده : بسیج
یگان خدمتی: لشکر 44 قمر بنی هاشم گردان حضرت رسول
آخرین مسئولیت شهید : رزمنده/بیسیم چی
محل خاکسپاری : زرین شهر
زندگی نامه
با سلام و درود فراوان به روان پاک شهیدان دفاع مقدس .
شهید محمود ادیبی پور فرزند تقی در سال 1345 در شهرستان زرین شهر یکی از توابع استان اصفهان در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد . او تحصیلات
ابتدایی خود را در مدرسه محمودیه زرین شهر به اتمام رسانید و برای گذراندن دوره راهنمایی وارد مدرسه شریعتی شد . او سالهای تحصیل خود را با موفقیت پشت سر گذاشت.
او از همان ابتدا مهربان و خوشخو بود و روحی لطیف داشت .همیشه به دنبال کمک کردن به دیگران بود و هرگز غیبت نمیکرد .او همچنین در رشته های ورزشی خصوصا در رشته کشتی فعالیت میکرد و پیشرفتهای چشمگیری در این زمینه داشت. چندین با در مسابقات استانی مقام اول را احراز نمود. در سال اولراهنمایی در مسابقات کشتی در تهران موفق به کسب مقام اول شد .او در فعالیتهای اجتماعی حضوری چشمگیر داشت . او تلاش بسیاری در جهت به پیروزی رساندن انقلاب نمود و پس از آن به دنبال فرمان امام برای تشکیل ارتش بیست میلیونی به عضویت بسیج درآمد و فعالیتهای خود را سازمان یافته ادامه
داد. با حمله عراق به ایران و شروع جنگ تحمیلی عزم خود را برای حضور در جبهه حق علیه باطل و دفاع از وطن خود جزم کرد . در عملیات محرم از ناحیه پا مجروح شد و چند روزی در بیمارستان اراک بستری بود . به محض بهبود با شور و شوقی بیشتر به جبهه عزیمت نمود. او در جبهه پست بی سیم چی را بر عهده داشت. ایشان در همه عملیاتها شرکت می نمود و آخرین عملیات او عملیات والفجر8 بود که هدف این عملیات آزادسازی جزیره فاو بود. در زمانی که نیروهای ما از جزیره اروندرود عبور میکنند و پا به جزره فاو میگذارند یک عراقی که در سنگر کمین کرده بود تعداد زیادی از نیروهای ما شهید میکند که شهید محمود ادیبی پور نیز جزآنها میباشد. او از ناحیه سر مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در روز 21 بهمن سال 1364 به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
شادی روح شهید صلوات
وصیت نامه
یاایها الذین امنوا هل ادلکم علی تجارة تنجیکم من عذاب الیم تومنون بالله ورسوله وتجاهدون فی سبیل الله باموالکم وانفسکم ذلکم خیرلکم ان کنتم تعلمون.
ای گروه مومنان آیا شما را برتجارتی سودمند که از گرفتاری به عذاب دردناک نجات بخشد دلالت نکنم ؟ آن تجارت ایمان به خداوند وپیامبر گرامی او واز خودگذشتگی به اموال وجان خود وجهاد درراه ترویج دین خداوند است این سود ازهرتجارتی برای شما بهتر است اگر دانا باشید.
اشهد ان لا اله الا الله واشهد ان محمداً رسول الله واشهد ان علیاً ولی الله
با درود به پیامبراسلام به علی به حسین وبه تمام امامان وبا درود بر امام امت نور خدا در زمین وجانشین برحق امام زمان(عج) وبادرود برکلیه شهدای تاریخ خونین اسلام از صدر تاکنون وبا درود برتمامی مستضعفین روی زمین که رهبرشان خمینی می باشد وبا درود برامت حزب اله .
سپاس خدای که وجود او با عدم سابقه ندارد وهستی او را آغازی نیست .
با همه چیز است ودور ازهمه چیز آنچنانکه جرم خورشید با پرتو نافذ خودکاینات را نوازش کند ولی خویش فرسنگها را آن بدور باشد چرخ فلک می گردد ولی گرداننده آن از آلات واسباب بی نیاز است.
تنهاست ولی ازتنهایی وحشتناک وترسان نیست . بی کس است زیرا کسی نیست که بتواند همسایه وهمخانه او گردد.
معبودا آنها که به تو وبرتو توکل دارند بنای امیدشان برپایه ای متین ومحکم واستوار است.
الهی دامنه لغت کوتاه است وهیجان ضمیربی پایان .
دل می خروشد وجان می نالد معانی در صندوق سینه بر سرهم توده وانباشته است کو آن واژه ای که بتواند ترجمان احساسات باشد واسرار دل را بی پروا فاش کند؟
پروردگارا :
هر آن دم که زبانم از راز نگفته خموش گردد وگفتارم درآغاز به پایان رسد تواسرارم راناگفته بدان وشکوایم را بی نگارش بخوان مرابه مصالح فردی واجتماعی دلالت کن ومقدرانم را به سعادت محیط سوق ده.
اگر چه آرزوهای من سخت دشوار ومشکل است اما درپیشگاه عظمت تو وقدرت تو ای خداوند مهربان بسیارناچیز وآسان انجام میشود .
واما چند سخنی دارم با شما امت حزب اله وخانو اده ام:
نمی دانم چگونه شکر خدا را به جا آورم زیرا موفق شدم در این جهاد شرکت کنم وانجام وظیفه نمایم.
این جانب با شناخت وآگاهی کامل عازم جبهه می شوم واین رفتنم هرگز به خاطر ریا ویا تقلید احساس وانتقام نیست بلکه با شناختی که از وضع موجود وبه حکم قرآن ودستورات امام دارم عازم دیدار خدا می شوم.
عزیزان من:
امروز ما مثل اصحاب امام حسین درمحاصره اقتصادی نظامی قرارگرفته ایم وراه ازاد شدن خیلی آسان می باشد .
بایک جواب مثبت وبه رسمیت شناختن مظهر کفروظلم جهانی یعنی امریکا وشوروری ………وتن دادن به ذلت وخواری وبردگی آنها هم از محاصره اقتصادی وهم نظامی نجات پیدا می کنیم اما مگر می شود ما یپروان امام حسین وفرزند پاکش خمینی باشیم واین چنین انتخاب کنیم ؟
هرگز! دور باد ازما چنین عملی سرزند.
چنانچه ما از پیروان حسین باشیم باید همانند او طالب شهادت باشیم وهرگز تن به ذلت وخواری ندهیم.
ای جوانان! نکند دررختخواب ذلت بمیریم که حسین درمیدان نبرد شهید شد.
ما که خود را از شیفتگان مکتب امام حسین می دانیم پس منصفانه نیست که دست روی دست بگذاریم وساکت بنشیم پس به خود تحرک دهیم که پیامبرفرمودند:
هرکس دردنیا شب راصبح وصبح را شب کند درحالی که بی تفاوت است وبی توجه نسبت به امور مسلمین پس این شخص مسلمان نیست.
عزیزان من: هم اکنون که ریسمان محکم الهی را چنگ زده اید ولایت امام بزرگواررهایش نکنید وهمچون دژی آهنین او را درمیان گیرید وگوش به فرمان او باشید تا ازادامه دهندگان خط انبیاء محسوب شوید.
وشمایی که تاکنون موفق نشده اید به جبهه بیایید ای کاش می آمدید وبه چشم می دیدید که در اینجا ملاکها ومعیارها چقدر با دنیای مادی فرق دارد این عاشقان رزمندگان اسلام تنها کالایشان یعنی جانها را به کف گرفته وبرای هدیه به پیشگاه خداوند می شتابید بشارت باد برچنین عاشقانی که جان را درمقابل دیداربامعشوق معامله می کنند وبدانید که هرآنکسی که دراو نور حق تجلی بکند دل ازجهان بشوید وبه حق بشتابید.
آن روز که مرگ به انسان مقدر است اگر درمیان سفیرگلوله وخمپاره باشد یا اگر در بستر نرم وراحت آرمیده باشد آخر مرگ گریبان او را میگیرد وجان می سپارد .
پس چه به جا است که این مرگ مخلصانه وشجاعانه باشد.عزیزان من درهر پست ولباسی هستید وحدت خود راحفظ نمائید که این وحدت موجب انسجام مسلمین وتقویت ایمان رزمندگان است وبدانید که اتحاد وانفاق شما پشت ابرقدرتها را می لرزاند ودماغ آنها را به خاک می مالد.
واما شما پدرومادرمهربانم:
سلام مرا بپذیرید ومرا عفو نمائید چون درطول حیاتم نتوانستم حق پدرومادری راادا نمایم وپس مورد بخششم قراردهید زیرا رضای پروردگار درگرورضایت شما است .
صبروتقوا را پیشه خود سازید وهمچون سایر خانواده های شهدا الگوباشید.
وشما خواهران وبرادرانم :
زینب وار وحسین وار به وظیفه خود جامه عمل پوشانید.
درآخر امیدوارم که چنانچه بین اقوام دوستان وآشنایان کسانی باشند که از طرف این جانب خدای ناخواسته اسائه ادب وبی حرمتی نسبت به آنها شده باشد ببخشند وازتقصیرات این جانب درگذرند.
خدایا خدایا تاانقلاب مهدی خمینی را نگهدار. آمین
محمود ادیبی پور مورخه: 63/12/13
خاطرات
اولین باری که میخواست به جبهه برود پدرش گفت: فعلاً تو درس بخوان و او را دعوا کرد و کیف وی را داخل کمد گذاشت و قفل نمود. وقتی پدر به سر کار رفت، شهید قفل را شکسته و کیف را برداشته و راهی جبهه گردید. در برابر دعواهای پدر هیچ عکس العملی نشان نمی داد و بسیار متواضع و صبور بود. شهید هر گاه می خواست از منزل خارج شود وضو میگرفت میگفت: از کجا معلوم که من دوباره برگردم.
گالری تصاویر
شهید محمود ادیبی پور
شهید محمود ادیبی پور
شهید محمود ادیبی پور
شهید محمود ادیبی پور
شهید محمود ادیبی پور
قبل
بعدی